๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

*
*
م‍ ‍ا ز ن‍ ‍د ه ‍ ب‍ ‍ه ‍ آن‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه ‍ آر ا م ‍ ن‍ ‍گ‍ ‍ی‍ ‍ر ی‍ ‍م
م‍ ‍و ج‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه آس‍ ‍و د گ‍ ‍یِ م‍ ‍ا ع‍ ‍د م م‍ ‍ا س‍ ‍ت
.
.
.

۱۳
آبان
۹۳

قصۀ غریبی ست ،این ماجرای عطش.

واز آن غریب تر، قصــۀ کسی است که خود بر اوج منبر عطش نشسته باشد

وبخواهد دیگــران را در مصیبت تشنگی؛التیام ودلداری دهــــد.


  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۰۸
آبان
۹۳
  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۰۸
آبان
۹۳

به نام خدا


عمه جــــــــان شب نیمه شد چون شد که سالارم نیـامد؟
خسرو لــــب تشنگان بابای غــــــــمخوارم نیــامد
عمه جــــان هرکس که دیدم دست طفـلــش را گرفته
پس چـــرا بابای من یکـــــدم به دیدارم نیــامد؟
عمه جـــــــان بابم مگر آگه نمیشد ز حــــالم
پس چرا بر دیدن پای پر از خــــــارم نیــامد؟

روزما در شامتان جز شام ظلمانی نبود
ای زنان شــــــــام! این رسم مهمانی نبود...:(
از حضرت امام سجاد(ع) روایت شده است که حضرت فرمودند:
در آن زمان که ما در خرابــۀ شام دچار غم و اندوه و شکنجه های جسمی وروحی بودیم؛
روزی نگران حال عمه شدم.دیدم عمه ام حضرت زینب(س)دیگی را بار گذاشتند.
من پرسیدم:عمه جان این چه حالتی است که میبینم؟!
عمه ام حضرت زینب (س) پاسخ دادند:
«ای روشنایی چشمانم! این بچه ها خیلی گرسنه وبی قرارند،این کار را برای ساکت کردن آنها میکنم.»


  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۰۳
آبان
۹۳

به نام خدا

ای خــــدا!در روز اول قـــالب غم ریختی
بعداز آن،در قالب غم،روح ماتم ریختی
مــــاتم وغــــــم را درون هم عجین کردی،سپس
ــ سوزوســـــازی این میان کم بود،آن هم ریختی
آن طرف،پیمانه ای از عقــــل،کم کم ساختی
این طرف،میخانه ای از عشــــــق،نم نم ریختی
خاکــ را بر باد دادی ،آب را آتـــش زدی
چار عنصر را یکی کردی و در هم ریختی
عقل وعشق وسوز وساز وماتم وغم جمع شد
تاکه طرح ونقشــــۀ  مـــاه مُحَــــــرّم ریختی!

* * * * * * *

ای مُحَـــــرّم،آتشی در سینـــۀ حوّا شدی
ای مُحَـــــرّم،شورشی در جــــان آدم ریختی
غصّـــۀ غربـــتــــ شدی،در قلــب هــــاجر سوختی
گریـــۀ عصمت شدی،از چشـــــم مریم ریختی
سینه ای از راز تو در سینــــۀ سینا نشست
کوثری از روح را در جسم زمزم ریختی
ای مُحَــــــــرّم،ای شروع زخــــم وآغــــاز عطـــش
انقلابی در درون هر دو عـــالم ریختی
مرحـــــبا ای دل،که امــــشب در عزای ایل عشق
شعله شعله سوختی،اشکــــــ دمادم ریختی

فرارسیدن ماه محـــــرُم

و ایام سوگواری سالار شهیدان

بر مشتاقان ولایت و امامت تسلیت باد.

 

باید شور حسینی را تبدیل به شعور حسینی کنیم.

یک سال را به خاطر یک ماه زنده ایم. دنیای ما بدون محرم نمی شود

 

 

دریافت

 

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۲۹
مهر
۹۳

                     نرفتم کـــربلا امــــّـــــا

                                           شنیدم عالــــــمی داره...


میدانم دلـــــــتنگی...

ولـــــی صبـــر کن!

گــــریه هایت را نگـــه دار،

صبـــرکن!

وقت وصـــال نزدیکــــــــ اسـت.


به آسمـــــــان نــگاه کن
بغض کــــرده اسـت؛
گویی آسمـــــان هم دلتنگـــــ شده است...
آری ؛آسمـــــان هم دلتنگــــ مُحـَــرّم شده است.

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۲۳
مهر
۹۳

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۲۰
مهر
۹۳

به نام خدا

تمام لذت عمرم در این است

که مـــولایم امیـــر المـــومنین است



قرآن به جز از وصف علـــــــی آیه ندارد

ایمان به جز از حبّ علــــــی پایه ندارد

گفتم بروم سـایه ی لطفش بنشینم

گفتا که علــــــی نور بود،سایه ندارد


عید غدیر مبارکــــ

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۱۹
مهر
۹۳

به نام خدا

چند روزی است دلــــــــم شـور محــــرم دارد

در نهان خانه ی دل از غـــم تو غــم دارد


باز هم چــــشم به راهم که مُحرّم برسد

بوی اسپــــند عزایش بــه مشامم برسد

کاش امسال مُحــــرّم به همه یــــا زهرا

خبـــــرِ آمدنِ منـــــــجی عالــــم برسد



شخصی به خدمت امام صادق (ع)رسید،امام (ع)به او فرمود:
«شب گذشته،تو شبی را گذراندی که از شب قدر بالاتر بود.»
او عرض کرد:«یابن رسول الله!اما من تمام شب را در خواب بودم.»
امام(ع)فرمود:
«نه،شب هنگام،آنگاه که تو برخاستی تا آب بیاشامی،
یاد لبهای حسین(ع)کردی وبرای همین،دیشب تو از شب قدر با ارزش تر بود.»


  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۱۱
مهر
۹۳


خـــــــدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟

تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟

تو کی پنهـــــان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟

کور باد چشمی که تو را ناظــــر خویش نبیند.

کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد.

بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهـــــور تو گشوده نشود.

و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشـــــق تو نصیب ندارد.



خــــــدای من!

مرا از سیطره ذلتبار نفس نجـــــات ده و پیش از آنکه خـــــاک گور،

بر اندامم بنشیند از شکـــــ و شرکــــــ، رهایی‌ام بخش.


خــــــدای من!

چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امیـــــد منی!

چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!

ای آنکه با کمــــــال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که

عظمتت بر تمـــــامی ما سایه افکنده....

یا رب! یا رب! یا رب


فرازی از دعای عرفه امــــــــــام حسین (ع)

مولای من


ای امیر عرفه بی تو صفــــــــا نیست که نیست

بی تو در آن عرفه عشق و وفــــــــا نیست که نیست

ای امیر عرفه یوسف زهـــــــــرا مهدی

حاجتی غیر ظهورت به خــــــــدا نیست که


التماس دعا از همه دوستان عزیز


  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۰۷
مهر
۹۳

به نام خدا

آیا آنچه به دست می آوریم، در برابر آنچه از دست می دهیم می ارزد؟!

دختر خانومی که با ظاهری بد وبا حجابی ناقص در خیابان ظاهر میشود

وخود را در معرض نگاه های مسموم وهوس آلود قرارمیدهد،درحال کم شدن است!

کم شدن وقـــــــــار وسنگینـــــی،

کم شدن عفــــــت وپاکــــــدامنی،

واز همه مهمتر،کم شدن اعتبار در نزد حضــــرت حق تعــــــالی و...

پس نگوییم با نگاه مردم چیزی از ما کم نمیشود،

کم شدن فقط کاسته شدن وزن و ثـــــروت انسان نیست.!


 گلــــــم مواظب خودت باش...

هرچه بیشتر به شاخ وبرگ گل نظــــارت میکرد،بیشتر محـــــو زیباییش میشد.

دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...

ولی خــــارها مزد درد را به او چشاندند تادریابد:

اگر حفــــاظی برای گــــل نبود؛چنین با طراوت وزیبـــــــا نمی ماند.

 

  لــــباسی بپوشیم که ما را بپوشاند نه این که به تماشایمــــــان بــــایستند!

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۰۵
مهر
۹۳

به نام خدا


اگر امــــــــــربه معــــــروف هم میخواهــــی بکنی؛

خیلی آهســــته...

مثل آینــــــه باش......

آینه داد نمیزند یقه ات بد است.

وقتی روبروی آینه می ایستی جیغ نمیکشد،

بگوید چرا موی سرت اینطوری است!!!

خیلی سکوت محض است....

آهستـــــــــــه...

هیچ کس خبردارنمیشود جز تو وآینه...

«علامه حسن زاده آملی»


  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...