๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

*
*
م‍ ‍ا ز ن‍ ‍د ه ‍ ب‍ ‍ه ‍ آن‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه ‍ آر ا م ‍ ن‍ ‍گ‍ ‍ی‍ ‍ر ی‍ ‍م
م‍ ‍و ج‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه آس‍ ‍و د گ‍ ‍یِ م‍ ‍ا ع‍ ‍د م م‍ ‍ا س‍ ‍ت
.
.
.

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

۰۷
شهریور
۹۵

  • ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۱۷
  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۱۵
آبان
۹۴

وقتی کودکی متولد می شود اگر او را در زندان کوچکی بزرگ کنیم ، دنیای او به همین زندان ختم می شود ، با در و دیوار آن انس می گیرد و تمام دنیای او همین حصار کوچک است و چه بسا که به این دنیای کوچک چنان عشق و علاقه ای پیدا می کند که دوست ندارد به بیرون حصار قدم بگذارد و حتی فکر رفتن آن طرف او را ناراحت می کند زیرا شناختی از بیرون حصار ندارد .
حال اگر این کودک در سن 18 سالگی بتواند یک آجر از دنیای کوچک و تنگ و تاریک خود را بردارد و آن طرف را ببیند تازه متوجه می شود که چه دنیای بزرگتر و بهتری در انتظار اوست بنابراین دیگر از پا نمی نشیند و تلاش می کند تا خود را از این حصار نجات دهد .
خود شناسی یعنی همین از حصار کوچک تن گذشتن و رسیدن به دنیای حقیقی اگر ما بتوانیم قسمت کوچکی از دنیای ماورایی را با استفاده از خود شناسی و خدا شناسی درک کنیم دیگر دلمان به این دنیا بند نمی شود و مدام هوای عالم بالا را می کند و بالطبع برای رسیدن به آن دنیا و درک لذت های آن تلاش می کند . مثل کسی که از شوق سفری که در پیش دارد از مدت ها قبل تدارک آن را می بیند و هر لحظه که به زمان مسافرت نزدیکتر می شود شاداب تر می گردد …


مثل شهداء؛ که از خود گذشتند و به معبود رسیدند

"من عرف نفسه فقد عرف ربه "




  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۲۵
تیر
۹۴

دلخسته خــدا خــدا میکردم          یک ماه برای تو دعا میکردم

هر جمعه ی ماه رمضانی که گذشت        تا وقت اذان تو را صدا میکردم

سی روز به عشق دیدنت آقاجان     من روزه ی خود به اشک وا میکردم

در هرشب قدر وقت احیاء ارباب             بایاد شما یاد وصفا میکردم

ای کاش نماز عید فطرِ خود را              در پشت سر تو اقتدا میکردم

افسوس چنین نشد ومن فهمیدم            یک ماه برای خود دعا میکردم

رمضـــان هم سپری شد خبری از تو نشد

سهم ما خون جگری شد خبری از تو نشد


الهی ماه رمضون هم گذشت ومن از خودم نگذشتم،تو از من بگذر

دلم نمیاد دلنوشته وداع را بنویسم،هروقت هم که بهش فکر میکردم،باخودم میگفتم خب حالا وقت دارم.برای خداحافظی زوده، کو تا ماه رمضون تموم بشه، ولی خب مثل اینکه وقتشه...ولی...

من به این مهمونی عادت کرده بودم..دلم گرفته......عجب سفره ای بین ما بود.عجب برکتی داشت... 

تا چشم بهم گذاشتیم تموم شد! دیگه لحظه لحظه ی وداعه...دوست دارم سرم رو بزارم کنار این سفره ی خدا،ویه دل سیر به حال خودم گریه کنم...آخه من که جایی رو ندارم برم.دلم خوش بود به این ماه...

پر از بغضم...

نکنه مهمانی آخرم باشه؟!...

رمضان بی تو دلم تنگ شود

میروی و دل من سنگ شود

رمضــان یـک خبــر از یار بــده

بر دلـــم مــژده ی دلــدار بــده

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۱۳
تیر
۹۴

دلم ﻣــﮯ ﺧــﻮﺁﻫَــﺪ ﺁﺭاﻡ ﺻـِـﺪﺍﻳَﺖ ﮐُــﻨَــﻢ:

" ﺍَﻟﻠّﻬُــﻤـَّــ ﯾــﺎ ﺷــــﺎﻫــِﺪَ ﮐُــﻞِّ ﻧـَﺠْـــﻮﻯ "

ﻭ ﺑـِـﮕـــــــــﻮﯾَــﻢ ﺗــﻮ ﺧــﻮﺩ ِ ﺁﺭاﻣـِـــــــــﺸــﮯ

ﻭ ﻣـَـﻦ ﺧـــﻮﺩ ِ ﺧـــﻮﺩ ِ ﺑﯿــــﻘَـــــــﺮﺁﺭ...


ﺧﺪﺍﯾــــــﺎ !
ﺧَــــﺮﺍﺑﺖ ﻣﯽ ﺷــــﻮﻡ
ﻣﺮﺍ ﻫﺮ ﮔــــﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧـــــﻮﺍﻫﯽ ﺑﺴـــــﺎﺯ ...


" ﺍِﻟﻬـــــــﯽ ﻭَ ﺭَﺑـّـــــﯽ ﻣَـــﻦْ ﻟــــــﯽ ﻏَــﯿْــﺮُﮐـــْــــــ "

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۲۹
فروردين
۹۴

به نام خدا
امام صادق(ع)فرمود:رسول خدا(ص) همــراه یاران(در سفری)در سرزمین بی آب وعلفی فرود آمـــد،به یارانش فرمود: «ائتوابحطب» ، «هیزم بیاورید»  که از آن آتش روشن کنیم تا غذا بپزیم.

یاران عرض کردند:اینجا سرزمین خشکی است و هیچگونه هیزم در آن نیست!

رسول خدا(ص)فرمودند: (بروید هرکدام هر مقدار میتوانید جمع کنید)

آنها رفتند وهریک مختصری هیزم یا چوب خشکیده ای با خود آوردند و همه در پیش روی پیامبر(ص)روی هم ریختند،

پیامبر (ص) فرمود: «هکذاتجتمع الذنوب» «اینگونه گناهان، روی هم انباشته میشوند»

سپس فرمود:«ایّاکم والمحقّرات من الذّنوب ...»(1)

از گناهان کوچک بپرهیزید که همه آنها جمع وثبت میگردد.



موارد تبدیل گناه صغیره به کبیره

1-اصرار بر صغیره                                     2-کوچک شمردن گناهان

3-اظهار خوشحالی هنگام گناه                   4-گناه از روی طغیان

5-مغروز شدن به مهلت الهی                    6-تجاهر به گناه

7-گناه به شخصیت ها

توضیحات در ادامه مطلب

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۲۶
بهمن
۹۳

به نام خدا

داستان میزان فاصله ی قلب آدم ها وتن صدا


استادی از شاگردانش پرسید:

چرا وقتی ما عصبانی هستیم،داد میزنیم؟

چرا مردم هنگامی که خشمگین هستند،صدایشان را بلند میکنندوسر هم داد می کشند؟

شاگردان فکر کردند ویکی از آنها گفت:

چون در آن لحظه،آرامش وخونسردیمان را از دست میدهیم.

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۰۸
دی
۹۳

به نام خدا


خدایا...

خطا از من است،میدانم.

از من که سالهاست گفته ام"ایّاکــــ نَعبُـــد" امــّـــا به دیگــــران هـــم دلـــسپرده ام،از من که

سالـــهاست گفتــــه ام"ایّاکـــــ نَستَعـــــین" امـــّـــا به دیگــــران هــــم تکــــیه کــــرده ام...

خدایــــا رهایم نکن.....



تنهـــــــــــا خداستــــــــ......

که گـــــــــــــناه همه را دید اما آبروی کسی را نبرد...

« یـــــا سَتــــارالعیوب »

آتشی که نمیسوزاند ابراهیم را

        ودریایی که غرق نمیکند موسی را

کودکی که مــادرش اورابه دست موج های نیل میسپارد

                                  تا برسد به خــانــــــۀ تشنه به خونش

                                         یوسف را برادرانش به چــاه می اندازند

                                                      سر از خانه ی عــزیز مصر در می آورد

آیا هنوز هم نیاموختی که اگر همــــۀ عـــالم

              قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

                                 و خــــــدا نخواهد...نمی توانند!؟

                                               پس به "تدبیرش"اعتماد کن

                                                             وبه"حکمتش"دل بسپار

                                                   به او توکل کن وبه سمت او قدمی بردار



بدان ، خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست ،

به تو اجازه ی درخواست داده ، و اجابت آن را بر عهده گرفته است .
تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند ، درخواست رحمت کنی تا ببخشاید ،
و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند ، 

و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری ،
و در صورت ارتکاب گناه دَرِ توبه را مسدود نکرده است ،

در کیفر تو شتاب نداشته ، و در توبه و بازگشت ، بر تو عیب نگرفته است ،
در آنجا که رسوایی سزاوار توست ، رسوا نساخته ،

و برای بازگشت به خویش شرایط سنگینی مطرح نکرده است ،
در گناهان تو را به محاکمه نکشیده ، و از رحمت خویش نا امیدت نکرده ،

بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکی شمرده است .
هر گناه تو را یکی ، و هر نیکی تو را ده به حساب آورده ،

و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است .
هرگاه او را بخوانی ، ندایت را میشنود ، و چون با او راز دل گویی ، راز تو را میداند ،
پس حاجت خود را با او بگوی ، و آنچه در دل داری نزد او بازگوی ، 

غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن ،

تا غم های تو را برطرف کند و در مشکلات تو را یاری رساند ...

بخش 10 از نامه ی 31 نهج البلاغـــــه

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۰۲
شهریور
۹۳


 به نام خدایے که برذات وی....محال است هرگز بردعقل پے

╔═════════ ೋღ❤ღೋ ═════════╗



همان طوری که قرآن کریم،ریشه تهاجم فرهنگی را برای ما روشن ومشخص نموده؛

همچنین روش مبارزه وراه پیروز شدن را هم به ما یاد داده است.

به شرط اینکه دراین راه صبر واستقامت از خود نشان دهیم.

وآن روش" مبارزه،معنویت وارتباط با خداوند سبحــــان "می باشد.


•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•

قرآن مجیـــــد می فرمــاید:

اٍنَّ الصَّلاةَ تَنهی عَنٍ الفَحشآءٍ وَالمُنکَر

براستی که نمــــاز(واقعی)انسان را از زشتی ها ومنکرات باز میدارد.

(سوره عنکبوت.آیه 45)
خداوند بزرگ در سوره مریم آیه (59) می فرمـــاید:
علت اینکه بسیاری از مردم بعد از انبیاء دنبال شهوات رفتند وگمراه شدند،
آن بود که به نمــاز اهمیت ندادند.



حضرت امام علی سلامُ الله علیه فرمود:

الصَّلاةُ حٍصنٌ مٍن سَطَواتٍ الشَّیطانٍ

نمـــاز(با حضورقلب) دژ وسدّ محکمی در برابر حملات شیطان میباشد.

(غُرر الحٍکَم.فصل اول)
نمــاز(واقعی وبا حضور قلب)روی شیطان را سیاه میکند.



آنچـــــه کمــــر شیطان وپیروانش را میشکند،معنویــــــت است.


•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•


  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...