๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

*
*
م‍ ‍ا ز ن‍ ‍د ه ‍ ب‍ ‍ه ‍ آن‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه ‍ آر ا م ‍ ن‍ ‍گ‍ ‍ی‍ ‍ر ی‍ ‍م
م‍ ‍و ج‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه آس‍ ‍و د گ‍ ‍یِ م‍ ‍ا ع‍ ‍د م م‍ ‍ا س‍ ‍ت
.
.
.

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عطرخاک» ثبت شده است

۰۸
اسفند
۹۵

بسمـ ڒب أڵزۿـــــړٱ(س)

لَگدی خورد به دَر،، در که نه،، دیوار شِکَست..

خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست...

سَمت دیوار و دَر آنقَدر هُجوم آوردند...

عاقِبَت پَهلوی آن مادَر بیمار شِکَست...

توی آتَش نِگران بود و به خود می پیچید...

استخوانهای ضَعیف تَنَش اِنگار شکست...

کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت...

سینه ی زخمی او با نوک مسمار شِکَست...

اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمک.

بارپروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی‌اش و فرزندان عزیزش [و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی]، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد.


....وسرالمستودع فیها...

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۲۴
بهمن
۹۵

"من ردای خلافت را رها ساختم، دامن خود را از آن در پیچیدم (کنار رفتم)، در حالی که در این اندیشه فرو رفته بودم که آیا با دست تنها (بدون یاور) به پاخیزم (و حق خود و مردم را بگیرم) و یا در این محیط پرخفقان و ظلمتی که پدید آورده‌اند، صبر کنم؟ محیطی که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را مانند واپسین دم زندگی به رنج وا می‌دارد. (عاقبت) دیدم بردباری و صبر، به عقل و خِرَد نزدیک‌تر است، شکیبایی ورزیدم،  در حال که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود، با دیدگان خود مینگریستم که میراثم را به غارت می‌برند!

"نهج البلاغه،خطبه۳

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۲۳
بهمن
۹۵

مهدی جان؛

روضه ی سنگین نمی خواهد!

همین کافیست که؛

دست های مـــــادرت بالا نیاید در قنوت...

  • ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۳۴
  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۲۲
بهمن
۹۵

السلام علیڪ یا فاطمہ الزهرا(س) 

بایَــد لِباٰسِ نُوڪـــــریَ امْ را بہ تَــن ڪٓــنمْ

حَـیَ عَــلَے العَزایِ شُمـــا، مے رِسَـدْ بِـگوُش


آجرک الله یا صاحب الزمان عج

ایام فاطمیه تسلیت

التماس دعا

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۱۸
بهمن
۹۵

بـه افـق فاطمیه  نـزدیـک مـیـشویم

بـو کـن :

بـوی بـغـض

بـوی پـیـراهـن مـشـکـی

بـوی فــریــاد یـافاطمــــه 

کـم کـم شـمارش روز هـا بـه اتـمـام مـیـرسـد

دیـگـر نـزدیــک است

خبر از یک مادر بیمار شود،  میمیرم..

مادری دست به دیوار شود ،میمیرم...

با زمین خوردن تو...بال و پرم میریزد...

چادرت را نتکان..عرش بهم میریزد...


" اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها.. "

التمـــــــاس دعـــــا

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۰۳
بهمن
۹۵

یاد کنیم شهدا را با ذکر یک صلوات

کار دوست داشتنی معلم مهربان کلاس اول

و مشق امروز دانش آموزانش

آتش نشانی شغل نیست،عشق است

برای سلامتی آتش نشانها ومردم زیر آوار دعا وبرای خانواده شان از خدا طلب صبر نمایید


پ.ن

مواظب حیله دشمن باشیم

دشمن و تفرقه افکنان در کمین اند! 

خبرهایی که میشنویم رو با عقلمون بسنجیم! و منتشر کننده شایعات نباشیم.

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۱۲
آذر
۹۵

ما منکر شهادت حضرت محسن نیستیم

ما فدایی حضرت مادریم

مابیخیال سیلی مـــــادر نمیشویم

امـــــــا!

ایام محسنیه نداریم واین بدعت است

در مورد این تصویر از یکی از اساتید سوال کردم هنوز جوابی نگرفتم▲▲▲

امادر پاسخ به شایعه🔽🔽

"ایام محسنیه و ادامه عزا تا 8 ربیع الاول !!" : 

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۰۷
شهریور
۹۵

  • ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۱۷
  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۰۳
شهریور
۹۵

حسین جان ...


از امشبی به بعد،به عشق «مُحَرَمت»


چله گرفته ام که گنه کم کنم «حسین»



یاحُسِینْ جانَم 

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۲۱
مرداد
۹۵

گاهی از من "مذهبی"؛

تنها یک تیپ مذهبی باقی می ماند؛


گاهی من "مذهبی" آنقدر درگیر پست ها و متن هایم در صفحات مجازی می شوم؛

که از خواندن روزانه چند خط قرآن یا کتب روایی،غافل میشوم؛

.

و در پایان روز،میبینم که حتی یک دهم وقتی که در فضای مجازی بودیم،در فضای قرآن و حدیث نفس نکشیدم...

.

  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...
۱۷
تیر
۹۵

دست خــــدا همراهتون مــــدافعین حـــــرم

  • ۱۷ تیر ۹۵ ، ۲۲:۵۷
  • جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا...