شاهی به تو می آید وما جمله گدایی
فخر است به عالم که شهنشاه ولایی
فتحِ بابِ هفت عـــرش از فتحــۀ عین علـی ست
بالش بال ملائکـــ، بند نعلین علـی ست
ترسـم آخـر آسمــان قـد خمیده بشکند؛
قفل گـردن بندِ گــردون، بستـه به دین علــی ست
آن صــراط المستقیمی که انتهای آن خـداست
به خــدا که ابتدایش پیچ زلفین علـی ست
عشـق، زیر ابروانش از ازل بیتوته کــرد
شأن "او ادنی" ، "فکان قاب قوسین" علی ست
روح او ، شاید کتاب خـاطراتی از خـداست
رمز وراز این جهان وآن جهان، بین علی ست
ای دل، این شرک جلی می باشد، امّا شک مکن
که علـی عیـن خــدا هست و خــدا عیـن علـی ست!
- ۴ نظر
- ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۵۵