من یه مادر دهههفتادیام، مادرِ سه تا فرشته♡
شاغل نیستم، اما علاقهی عمیقی به هنر دارم.
چرخ خیاطی برای من فقط یه ابزار نیست؛ یه دوست صمیمیه.
ازش دور باشم، دلم میگیره…
سال ۹۳ وارد دنیای وبلاگنویسی شدم؛
قبل از اون، دفتر خاطراتم پناهِ احساساتم بود — همونجا که همهچیزو مینوشتم.
نوشتن برام مثل نفس کشیدنه؛ از وقتی یادم میاد، تنها راه آروم شدنم بوده.
من زیادی نگران عزیزانمم… میدونم دست خودم نیست، ولی همیشه نگرانم.
گاهی حس میکنم کسی دوستم نداره، بعد با خودم میگم “میدونم، این فقط یه حسه.”
من از اون آدمام که ترجیح میدم خودم درد بکشم،
اما توی همون درد، لبخند و شادی عزیزانمو ببینم —
و همون برام کافیه 💛
ادامه دارد...