حسرت!
بعضی وقتا کلمه ها از رسوندن مفهوم واحساست عاجز میشن!
نمیدونم چه حسیه که افتاده به جونم وهی سرزنشم میکنه که چرا تلاشتو نکردی؟
این بود هدفی که میخواستی؟
شدی یه انسانه.....(حالا گناه دارم زیاد سرزنشم نکنم:)
خب حالا چی میشد باعقل سی سالگی درسن ۱۵ سالگی زندگی میکردیم؟
بعضی روزها این فکر خیلی از وقتمو میگیره ،به خودم میام و متوجه میشم که خیلی وقته رفتم تو فکر گذشته وحسرت از دست دادنش،خیلی دوست دارم باهمین سن برگردم و از ۱۵ سالگی دوباره شروع کنم!
رفیق عزیز! بیدار شو !
داره زمان میگذره مثل برق و باد!
یه روز میرسه تکیه میدیم به عصا ومیریم به گذشته ها وکاش سوغات سفر به گذشته لبخند روی لبت باشه.
راستی!به رسم ادب سلام 😊
دلم خیلی براتون تنگ شده بود..
من بهترین روزهای عمرمو اینجا گذروندم وهرگز فراموشش نمیکنم.
التماس دعا🙏🏻
سلام
ان شاالله که برگشتنتون خیر باشه
جالبه آخرین مطلب من در مورد گذشته و حال و آینده انسان و خودم بوده...
باید کاری کنید که این حسرت رو بذارید کنار