فـرازی زیبــــاازدعای ابوحمزه ثمالی
ای سیـــــّــ ــدمن ،حـ ـبّ دنیـ ـارا ازدلـ ـم بیـ ـرون بـ ـر..
ومـرابه درجه ومقام اهـل توبه وبازگشت به درگـاهت برسـان،
ومـرا به گریـه به حـال خود یاری کن،
که سخت عمـرم را به تسویف و آرزوهای باطـل از دست دادم.
واینـ ـک به جایی رسیده ام که از خوبی واصـلاح نفس خود به کلی نا امیــدم..
پس از من بدحـ ـال تر در روزگارکیست؟
وای اگر من با چنین حـالی منتقل شوم به جانب قبــ ـری که برای خوابگاه خود
مهیـا نکرده..وبا عمــل صـالح ،فرش درآن بسترنگستـردم..
وچــرا نگــریـــم!!!
درصـورتی که نمی دانم مسیرم تاکجــاست وبه کجــا میروم...
گریــه میکنم....
برای جـــان دادنم گریــه میکـنم...
برای تاریکــی قبـرم گریــه میکـنم...
ای سیــ ـّد من همه اطمینان واعتماد مـن و تمـام امیــد وتوکّلم به تو،
وعلاقه ی خاطرم به رحمت ولطف توست..
تویــی که هرکه را بخواهــی به رحمتت نایل میســازی.