کسی پایه هست باهم گریه کنیم؟!
+استاد رئفی پور
یاری مان کن منتظر واقعیت باشیم. . .
منتظری که انتظارش هیچگاه کهنه نشود و
انتظارش هرروز باطراوت تر از برگ گل شود. . .
منتظری که چشمش را روی هر گناهی ببندد
برای باز شدن چشمش به دیدن مولایش
ندیدنت را نبودنت تعبیر می کنیم.
نه این که ندانیم، ندیدن دلیل نبودن نیست بلکه برایمان قطعی شده که این محرومیت از بی سعادتی است،
از بی لیاقتی است،
از حجاب گناهان است.
وگرنه آن امامی که قابلیت تصرف در عالم را دارد، چه حرف بیهوده ایست که دیده نشود.
اصلا هر چیزی که حیات دارد، هر چیزی که دیده می شود، از وجود امام است.
آه چه حکایتی شده قصه ی ما و غیبت شما آقاجان...
قصه ای که تماما غصه است.
قصه ای سرشار از غصه ی دوری شماست، ای آقای خوبی ها…
دنیا آنقدر ما را سرگرم خود کرده تا به قدر یک لحظه هم یادمان نیفتد که بالاخره چه شد؛
آمد آنکه باید بیاید، یا باز هم نیامد؟
فراق سرآمد یا هنوز آتش جدایی شعله ور است؟
مهدی جان،
یاریمان کن تا قلب های گناه اندودمان را با یاد شما و محبت به شما و دوستدارانتان پاک گردانیم.
آقاجان…
بی شما درمانده ی در راه مانده ایم…
العجل یا صاحب الزمان…