๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

*
*
م‍ ‍ا ز ن‍ ‍د ه ‍ ب‍ ‍ه ‍ آن‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه ‍ آر ا م ‍ ن‍ ‍گ‍ ‍ی‍ ‍ر ی‍ ‍م
م‍ ‍و ج‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه آس‍ ‍و د گ‍ ‍یِ م‍ ‍ا ع‍ ‍د م م‍ ‍ا س‍ ‍ت
.
.
.

آخرین نظرات

  • ۲۸ مرداد ۰۴، ۱۴:۵۱ - هو مورو :)))))

وقتی کودکی متولد می شود اگر او را در زندان کوچکی بزرگ کنیم ، دنیای او به همین زندان ختم می شود ، با در و دیوار آن انس می گیرد و تمام دنیای او همین حصار کوچک است و چه بسا که به این دنیای کوچک چنان عشق و علاقه ای پیدا می کند که دوست ندارد به بیرون حصار قدم بگذارد و حتی فکر رفتن آن طرف او را ناراحت می کند زیرا شناختی از بیرون حصار ندارد .
حال اگر این کودک در سن 18 سالگی بتواند یک آجر از دنیای کوچک و تنگ و تاریک خود را بردارد و آن طرف را ببیند تازه متوجه می شود که چه دنیای بزرگتر و بهتری در انتظار اوست بنابراین دیگر از پا نمی نشیند و تلاش می کند تا خود را از این حصار نجات دهد .
خود شناسی یعنی همین از حصار کوچک تن گذشتن و رسیدن به دنیای حقیقی اگر ما بتوانیم قسمت کوچکی از دنیای ماورایی را با استفاده از خود شناسی و خدا شناسی درک کنیم دیگر دلمان به این دنیا بند نمی شود و مدام هوای عالم بالا را می کند و بالطبع برای رسیدن به آن دنیا و درک لذت های آن تلاش می کند . مثل کسی که از شوق سفری که در پیش دارد از مدت ها قبل تدارک آن را می بیند و هر لحظه که به زمان مسافرت نزدیکتر می شود شاداب تر می گردد …


مثل شهداء؛ که از خود گذشتند و به معبود رسیدند

"من عرف نفسه فقد عرف ربه "




سائل الزَّهرا♡
۱۵ آبان ۹۴ ، ۰۸:۳۶ ۵ نظر
شفاعت یا شکایت؟؟؟
اولین باری که کلمه ی(شکایت) رو کنار(شفاعت) دیدم خیلی ترسیدم!
ترسیدم نکنه  اشتباه کنم؟؟!!...نکنه به جای شفاعت ازمون شکایت کنند؟
امیدوارم از اون دسته افرادی نباشیم که ناخواسته وندانسته آسیبی به مذهب و دینشون واردمی کنند...چه در دنیای حقیقی و چه در دنیای مجازی
شاید گاهی با کپی وارسال یک عکس یا مطلب اشتباه در فضای مجازی..

این کلیپ ها(مستند) خود گویای همه چیز هستند.

آسیب های عزاداری(شفاعت یا شکایت)
آسیب های عزاداری(شفاعت یا شکایت)
(2)
آسیب های عزاداری(شفاعت یا شکایت)(3)

یکی از اقوام که پارسال اربعین رفته بود کربلا♥ ،تعریف میکرد که بین راه به یه جایی رسیدیم،افرادی رو دیدم که وارد یه مکانی میشدن، بعد از پرس وجو فهمیدم که بساط قمه زنی برای عزاداران و زائران رو فراهم کردن..(قمه زنی)
میگفت..تو بین الحرمین هم افرادی رو میدیدم که زنجیر و قلاده به گردن ودست و پاشون بسته بودن وصداهایی در می آوردن که دور از شأن یک انسان است...!(تصویر)

امام حسین (ع) کلب نمی‌خواهد، بلکه آزاده بصیر و دیندار می‌خواهد؛ آدم میخواهد!انسانیت میخواهد!
امثال این افراد هستند که آبروی شیعه واسلام و مذهبیا رو میبرن...
حالا میفهمم؛ و درک میکنم که(دل امام زمــــان خونِ )یعنی چی؟
یکی با بی حجابی...یکی با قمه زنی...یکی با مداحی نادرست...
یکی با تفرقه افکنی بین مسلمان ها....
یکی با....

الغـــوث الامــان یا صــاحب الــــزمان(عج) ...الهی العفو


ترک عزاداری رأس تمام انحرافات وخواسته های دشمنان اهل بیت(ع) می باشد.

عزاداریهاتون قبول ان شاالله
التماس دعای مخصوص
یاعلی

سائل الزَّهرا♡
۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۲:۱۵ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۱ نظر

سائل الزَّهرا♡
۱۶ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۲ موافقین ۷ مخالفین ۰

פֿـــواهــرِ باـפـجابــَم!
 
 وقتۓ בلت میگیرב از پوز פֿـنـــב هــاۓ بـہ ظـاهــر روشنفــڪرها....
 
 قـــرآטּ را باز ڪــטּ و سورہ ۓ مطففیـــטּ آیات 26 تا 29 را نظـــارہ ڪــن:
 
 "آناטּ ڪـہ بـہ تو میـפֿـنـב نـב فــــرבا گریاننـב و تو פֿـنـב ان...!
 
 پ๛ ســـرت را بالا بگیـــر.
سائل الزَّهرا♡
۱۴ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۰ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۴ نظر

 داستان این شهید رو بخونیدو ببینید بعضی وقتها گذشت از یک گناه آدم رو به چه جاهایی نمیرسونه...

+یه روز با رفقا رفته بودیم دماوند،یکی از بزرگــتر ها گفت:احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار.....

منم راه افتادم....راه زیاد بود،کم کم صدای آب به گوش رسید.از بین بوته ها به رود خانه نزدیک شدم.تا چشمم به رود خانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم، بدنم شروع کرد به لرزیدن، نمیدانستم چه کار کنم.همان جا پشت درخت مخفی شدم...

می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم.پشت آن درخت وکنار رودخانه ،چندین دختر جوان مشغول شنا بودند.همان جا خدا را صدا زدم وگفتم خدایا کمکم کن.خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم ،هیچ کس هم متوجه نمیشود.امـــا خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.

از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم.خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود.یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود:هرکس برای خدا گریه کند، خداوند اورا خیلی دوست خواهد داشت...گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم.حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک میریختم و مناجات میکردم.خیلی با توجه گفتم یا الله......یا الله.........به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همۀ اطراف شنیده میشد.به اطرافم نگاه کردم، صدا از همۀ سنگریزه های بیابان و درخت ها وکوه ها می آمد!!!!

همه میگفتند: سبوح القدوس و رب الملائکة و الروح....

از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد....

در سـال1391 ، دفترچه ای که 27 سال پس از شهــادت احـمد آقا داخل کیفـی قدیمـی که متعلق به ایشون بود ،بدست آمــد.در آخرین صفحه نوشته بود که...

در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم ،حضرت مهدی(عج) را زیارت کردم...


شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید وما مرده ایم...

کتاب عارفانه سیره عملی فرار از گناه شهید احمد علی نیری.

سائل الزَّهرا♡
۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۱۲ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۵ نظر

ﺑﺨــﺎﻃﺮ ﮔﻨﺎﻫــﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺴــﺮ ﻓﺎﻃــﻤﻪ ﻗﺮﻧﻬﺎﺳﺖ دﺭ ﭘﺲ ﭘﺮﺩﻩ ﻏﯿﺒﺖ است..
(آیت ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ ‏(ﺭﻩ ‏)

چه زیباست منتظر موعود بودن،وزیباتر از آن اینکه، برای تعجیل در ظهور مهدی فاطمه(عج) درخودسازی وترک گناه و تزکیه خود کوشیدن.
چرا که با ترک هر گناه، قدمی برای خشنودی قلب مهدی فاطمه(عج) برمیداریم و این امر محقق نخواهد شد جز اینکه از خودسازی خودمان شروع کنیم.


ماه محـــرم نزدیک است ،فرصت خوبی برای خود سازی است.



سائل الزَّهرا♡
۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۰۰ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ نظر

آیت الله بهجت(ره) می فرمودند:

مثل ما تنبل نباشید، زود به زود به مشهد بروید.گاهی موانع بزرگی با یکبار مشهد رفتن از سر راه ما برداشته میشود.

هنگامی که به حرم مشرّف شدید،به عدد اسم ابجد امام رضا علیه السلام،یعنی هزار و یک مرتبه " یا رئـــــوف و یارحـــــــیم " بگویید.

زیارت کنید،نماز زیارت بخوانید و بعد به امام رضا علیه السلام بگویید:دست خالی آمده ام،گره به کارم افتاده است.شما مشکلم را حل کنید.

برگردید وببینید امام رضا علیه السلام چطور مسیر را برای شما هموار میکند.

او حجت خدا وپناه شیعه است.آسمان وزمین وآنچه بین آن دو است، در اختیار امام رضا علیه السلام است.

خود را قطــره ای از دریای امامتش فرض کن تا محبتش را نسبت به خود درک کــنید.

سائل الزَّهرا♡
۰۳ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۳۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ نظر

مرحوم قطب الدّین راوندی روایت کرده است؛روزی از امام جعفر صادق علیه السلام سوال کردند:روزگار خود را چگونه سپری میفرمایید؟

حضرت در جواب فرمودند:عمر خویش رابر چهارپایه و رکن اساسی سپری می نمایم.

*می دانم آنچه که روزی برای من مقدر شده است،به من خواهد رسید،و نصیب دیگری نمی گردد.

*می دانم دارای وظایف و مسئولیت هایی هستم که غیر از خودم کسی توان انجام آنها را ندارد.

*می دانم مرا مرگ در می یابد و ناگهان بدون خبر قبلی مرا می رباید،پس باید هرلحظه آماده ی مرگ باشم.

*و می دانم خدای متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و باید مواظب اعمال و حرکات خود باشم.


ای ششمین ستاره تابناک امامت و ولایت،صادق آل محمد(ص)،به راستی صداقت،تنها واژه ای است که برازنده نام توست.نامت را با افتخار به دل های غریبمان می سپاریم ،تا یادت آرام بخش سینه های بی تابمان باشد.

شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد.

سائل الزَّهرا♡
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۰

یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد؛گفتم:«منصور جان،مگه جا قحطیه که میایی می ایستی وسط بچه ها نماز؟!

خب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم وبیام دنبال مهر تو بگردم.»تسبیح رو برداشت و همان طور که میچرخاندش،گفت«این کار فلسفه داره.من جلوی اینها نماز می ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن.مهر رو دست بگیرن و لمس کنن.من اگه برم اتاق دیگه واینها نماز خوندن من رو نبینن..چطور بعدا بهشون بگم بیایین نماز بخونید؟!»

قرآن هم که میخواست بخواند؛همین طور بود.ماه رمضان ها بعد از سحر کنار بچه ها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند.همه دورش جمع میشدیم.من هم قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او می خواندم.

اصلا اهل نصیحت کردن نبود.می گفت به جای اینکه چیزی را با حرف زدن به بچه ها یاد بدهیم. باید با عمل خودمان نشانش بدهیم...

شهید ستاری به روایت همسر


آری شهدای ما چنین اند...

در گذشته الگوی کودکان ما پدر ومادری بودند که در حسینیه هاو مساجد و... کنار پدر ومادرشان می نشستند و کم کم اُخت می گرفتند.

راستی اینک الگوی کودکانمان چیست؟؟

امر- به - معروف - و - نهی- از -منکر- عملی را با کودکان خود تجربه کنیم!!

سائل الزَّهرا♡
۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۳ ۵ نظر

اگر...

اگر گناه وزن داشت ...

هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،

خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند

ومن شاید؛کمر شکسته ترین بودم...

سائل الزَّهرا♡
۱۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۶ نظر

امام سجاد(علیه السلام)میفرمایند:

اگر باکسی برخورد کردی که،سنش از تو بیشتر بود،بگو چون سنش از من بیشتر است،پس ایمانش هم از من بیشتر است.

واگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو کمتر بود،بگو چون سنش از من کمتر است،پس گناهش هم از من کمتر است.

و اگر با کسی برخورد کردی که هم سن وسال تو بود،بگو من به گناه خود یقین دارم و به گناه او شک،...پس در هر حالت ممکن است که در نزد خداوند از من عزیز تر باشد.


سائل الزَّهرا♡
۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۰ ۱۲ نظر