๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

*
*
م‍ ‍ا ز ن‍ ‍د ه ‍ ب‍ ‍ه ‍ آن‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه ‍ آر ا م ‍ ن‍ ‍گ‍ ‍ی‍ ‍ر ی‍ ‍م
م‍ ‍و ج‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه آس‍ ‍و د گ‍ ‍یِ م‍ ‍ا ع‍ ‍د م م‍ ‍ا س‍ ‍ت
.
.
.

بایگانی
آخرین نظرات

برای آرمان علی وردی

چهارشنبه, ۸ آبان ۱۴۰۴، ۰۸:۵۸ ق.ظ

اون روز که خبر شهادت آرمان علی وردی رو شنیدم و نحوه شهادتش رو دیدم ...نمی‌دونم چی شد… فقط یه چیزی تو دلم شکست و هم‌زمان یه نور تو دلم روشن شد.  اسمش که میاد قلبم ادای احترام میکنه.

یک هفته فقط برای مادرش گریه کردم...برای مظلومیت بسیج...

چه گناهی کرده بود؟؟

با خودم گفتم: یعنی می‌شه یه روز منم مثل آرمان باشم؟ اونقدر پاک، اونقدر عاشق، اونقدر مرد که دنیا و ترس و درد جلوش رنگ ببازن؟

یعنی اگر  منم به این روز بیوفتم ، پای اعتقادم می‌مونم؟ پای عشقم به حضرت آقا؟ یا می‌لغزم؟ می‌ترسم؟، عقب می‌کشم؟

دلِ من برای اون لحظه‌هاش پر می‌کشه، برای ایمانِ بی‌حرفش، برای لبخندی که شاید آخرین لحظه زد و گفت “من مطمئنم”…

آقا آرمان ! تو درس بزرگی به من دادی .

ما ایستادگی پای باورهایمان را از تو یاد گرفتیم

گاهی دلم می‌خواد فقط یه لحظه جای تو باشم، همون ثانیه‌ای که همه‌ی دنیا فریاد می‌زد بمون،  ولی دلت گفت برو.

همون لحظه ای که گفتی (آقا نور چشم من است) وشدی عزیز آقا

آرمان عزیز...

برادر بزرگوار ! برادری کن درحق من ودعا کن برای من ...

دعا کن منم مثل تو شهید بشم... منم خرج امام بشم

گنده ترازدهانم حرف میزنم ،میدونم 

میدونم نمیشه...

الکی که نیست ...

ولی حسرتشو که میتونم بخورم!؟

‌‌نمیتونم؟

۰۴/۰۸/۰۸
سائل الزَّهرا♡

نظرات  (۴)

۰۸ آبان ۰۴ ، ۱۰:۰۳ 💕 پسر خوب 💕

آرمان...

من که کسی نیستم که برای آرمان چیزی بنویسم، برای آرمان عزیز و شهید بزرگ حججی...

برای این شهدایی که حسرتشون برای ماست و حال خوششون رو تنها خودشون حس میکنند...

اینها کسانی هستند که نه به فکر مشهور شدن بودن و نه به فکر گرفتن مسئولیت، اینها همان کسانی هستند که بزرگ شدن و بزرگ و بزرگ و خدا این آدمهای بزرگ رو برای خودش برداشت، برداشت تا حسرتشون بمونه برای من و امثال من...

من آدم این مدلی نبودما، اصلا برای این چیزا اشک نمیریختم، متاثر میشدم اما داغون نه! اما الان دارم با اشک برای شهدا مینویسم، چون حالا میفهمم که حسرت چیه و عشق چیه...

موندم من کجای داستانم، وسط این دست و پا زدن کی قراره مقصد رو ببینم، کی قراره درسمو یاد بگیرم و بزرگ بشم، اصلا بزرگ میشم؟! اصلا فرصتم تموم میشه یا بزرگ میشم و خدا منو میچینه؟!

احتمالا فرصت تموم میشه...

پاسخ:
بله درسته


شما الانم بزرگ شدین ..
خوشحالم که دیدگاهتون هرروز بهتراز دیروز میشه
حال شماهم غبطه خوردن داره
شماخودتون انتخاب کردین واین خیلی ارزشمنده


اگه دوست داشته باشین، براتون شهادت آرزو میکنم
امیدوارم که بیهوده ازین دنیا نریم
۰۸ آبان ۰۴ ، ۱۰:۲۵ 💕 پسر خوب 💕

من آرزوم شهادته

 

پستامو که نمیخونین...

 

من مثل اونایی میمونم که میگن پزشکی رو انتخاب کردم ولی رتبه شون 159 هزار شده!! خخخخخ... فایده ای نداره که.. باید از پایه درس خونده باشی نه مثل من...

این که میام وبلاگ و آدمهایی مثل شما برام آرزوهای خوب میکنند خیلی خوشحالم میکنه...

یادمه بعد چندین سال که دوباره اومدم وبلاگ و هیچ کس از اعضای قدیمی نبود و دنبال آدمهای جدید میگشتم و شماها رو دیدم با خودم گفتم اینا رو ببین همه مذهبی خشک و مقیدو... ولشون کن اینا مثل من نیستند...

ولی الان خوشحالم که تو جمع شماهام...

پاسخ:
خب پس  ، عاقبتتون ختم به شهادت ان شالله


یه مدتیه حال  خوندن و گوشی رفتن ندارم
کم سعادتی  از منه


متاسفم که رفتار بعضیا باعث شده به قشر مذهبی باچشم دیگه ای نگاه کنید
وخوشحالم که الان توجمع ما هستین:)

ان شالله که ثابت قدم بمونید

ازتون خیلی ممنونم که چراغ یادش رو زنده نگه داشتین 

این سند مظلومیت مردم مومن و باوفای ایرانه 

و این تا ابد جای تامل داره که چرا کارما به اینجا کشید 

چرا این زخمها 

چرا این دوگانگی 

چرا این دشمنی

چرا این غفلت 

کاش اون بخش از مردممون که به نشانه مخالفت با بقیه سرهاشون رو لخت کردند و می کنند کمی برن توی فکر 

پاسخ:

زنده نگه داشتن یاد شهدا وظیفه ماست وتنها کاریه که ازدستمون برمیاد..
ما مدیون تک تک شهدا وخانواده هاشون هستیم:(

آره واقعا :((
امیدوارم که مسیر پیش رو، مسیری باشه که در اون بتونیم با بصیرت و همدلی بیشتر، این شکاف‌ها را ترمیم کنیم و از غفلت فاصله بگیریم.

اونا اگه فکر میکردند که سرلخت نمیکردند.(منظورم به معترضین و اغتشاشگران بود)

سلام

 

دلم گرفت وقتی دیدم تیتر شما برای آرمان علی وردیه و من خیلی خبری این طرف و اون طرف ازش ندیدم... :(

 

پاسخ:
سلام
منم با دل گرفته نوشتم
خواستم اسمش فراموشم نشه



ان شالله که راهش پر رهرو باشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">