خطا از من است،میدانم....
به نام خدا
خطا از من است،میدانم.
از من که سالهاست گفته ام"ایّاکــــ نَعبُـــد" امــّـــا به دیگــــران هـــم دلـــسپرده ام،از من که
سالـــهاست گفتــــه ام"ایّاکـــــ نَستَعـــــین" امـــّـــا به دیگــــران هــــم تکــــیه کــــرده ام...
خدایــــا رهایم نکن.....
تنهـــــــــــا خداستــــــــ......
که گـــــــــــــناه همه را دید اما آبروی کسی را نبرد...
« یـــــا سَتــــارالعیوب »
آتشی که نمیسوزاند ابراهیم را
ودریایی که غرق نمیکند موسی را
کودکی که مــادرش اورابه دست موج های نیل میسپارد
تا برسد به خــانــــــۀ تشنه به خونش
یوسف را برادرانش به چــاه می اندازند
سر از خانه ی عــزیز مصر در می آورد
آیا هنوز هم نیاموختی که اگر همــــۀ عـــالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خــــــدا نخواهد...نمی توانند!؟
پس به "تدبیرش"اعتماد کن
وبه"حکمتش"دل بسپار
به او توکل کن وبه سمت او قدمی بردار
بدان ، خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست ،
به تو اجازه ی درخواست داده ، و اجابت آن را بر عهده گرفته است .
تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند ، درخواست رحمت کنی تا ببخشاید ،
و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند ،
و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری ،
و در صورت ارتکاب گناه دَرِ توبه را مسدود نکرده است ،
در کیفر تو شتاب نداشته ، و در توبه و بازگشت ، بر تو عیب نگرفته است ،
در آنجا که رسوایی سزاوار توست ، رسوا نساخته ،
و برای بازگشت به خویش شرایط سنگینی مطرح نکرده است ،
در گناهان تو را به محاکمه نکشیده ، و از رحمت خویش نا امیدت نکرده ،
بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکی شمرده است .
هر گناه تو را یکی ، و هر نیکی تو را ده به حساب آورده ،
و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است .
هرگاه او را بخوانی ، ندایت را میشنود ، و چون با او راز دل گویی ، راز تو را میداند ،
پس حاجت خود را با او بگوی ، و آنچه در دل داری نزد او بازگوی ،
غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن ،
تا غم های تو را برطرف کند و در مشکلات تو را یاری رساند ...
بخش 10 از نامه ی 31 نهج البلاغـــــه