๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

*
*
م‍ ‍ا ز ن‍ ‍د ه ‍ ب‍ ‍ه ‍ آن‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه ‍ آر ا م ‍ ن‍ ‍گ‍ ‍ی‍ ‍ر ی‍ ‍م
م‍ ‍و ج‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه آس‍ ‍و د گ‍ ‍یِ م‍ ‍ا ع‍ ‍د م م‍ ‍ا س‍ ‍ت
.
.
.

آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کــــــربلا» ثبت شده است

۲۵مرداد

بالاخره منم میام کربلا 

اونوقت برات تعریف میکنم که هرسال اربعین چطوری میگذشت برام :`)

سائل الزَّهرا♡
۱۷مرداد

بازم اربعین.. و من هنوز اینجام، پشت این دیوارِ حسرت.. نمی‌دونم چطور بگم، ولی قلبم داره از جا کنده می‌شه. این همه سال گذشت، من هر بار گفتم سال دیگه حتما میطلبه..

نمیدونم اون چیه که مانع اومدنم شده!...فکرش داره داغونم میکنه ومن به هیچ نتیجه ای نرسیدم...

تقصیر منم هست، کم گذاشتم ...بخدا که کم گذاشتم...من مدیون دلمم...میدونید! من عادت ندارم‌چیزی رو به زور بگیرم.یا بدون دعوت تاحالا جایی نرفتم ،میگم شاید طرف راضی نباشه اصلا! چرا مجبور کنم طرفو...؟؟؟

میگم نکنه باید مثل حضرت یعقوب اسماعیلمو قربانی کنم؟ یعنی باید چیکار کنم؟؟

میگم که خودمونیم، اگه امسال خدایی نکرده آخرین اربعینمون باشه من جواب دلمو چی بدم؟

وضعیت منطقه که اصلا مشخص نیست !ماکه ازفردای خودمون خبر نداریم...مثل دوران کرونا زبانم لال، اگه‌راه کربلا بسته بشه چی؟

اگه اینطور باشه، من چطوری این رو به دلم حالی کنم؟ 

من اصلا دنبال ثوابش نیستم...میخوام فقط دلم آروم بشه..

بقول مداح ( حیفه آدم بمیره تو حسرت کربلا...)

قربونت برم‌آقا،خبر داری سنم داره میره بالا؟ 

اصلا خبر داری منم هستم؟؟؟؟؟ میبینی منو؟؟

دوران مدرسه تو‌کلاس بعضی معلما با بعضی بچه ها خیلی صمیمی بودن، همش بااونا حرف میزدن و هرچی می شد به اونامیگفتن وحتی شوخی میکردن باهاشون...من اینقدر خجالتی بودم درعین حال بچه زرنگ کلاس، ولی هیچ وقت نتونستم یکاری کنم که بامنم همونطور رفتار کنن  نشد به چشمشون بیام، حتی با نمره های بالا.....حالا که نمره هام پایینه !!چرا هرکاری میکنم  به چشمت نمیام؟؟؟ 

.

.

.پ‌ن: ببخشید که متن آشفته ست!هذیون میگم ...منو تا اربعین تحمل کنید.

خوب میشم

سائل الزَّهرا♡
۰۶مرداد

کــــربلا....

اسمش که می‌آید، دلـــم پر می‌کشد.

نه به سوی گنبد و بارگاه، که به سوی یک حسرت عمیق.

حسرت قدم نگذاشتن در آن خـــاک،

حسرت ندیدن آن شکوه،

حسرت نشنیدن آن نواها...

سال‌هاست که کـــربلا برایم یک رویاست.

رویایی که هر بار دست دراز می‌کنم تا لمسش کنم، دورتر و دورتر می‌شود.

هر بار که کاروان‌ها راهی می‌شوند، دلم می‌شکند.

دل، بی‌قرار است و چشم، بارانی ...

جامانده‌ام از قافله‌ی عشقی که هر سال، دل‌ها را به سوی خود می‌خواند.

قصه‌ی کـــربلا را شنیده‌ام، قصه‌ی دلدادگی و ایثار را. اما افسوس، هنوز پایم به آن سرزمین نرسیده است.

می‌دانم... می‌دانم که شاید هرگز قسمت نشود. شاید تقدیر من این است که از دور، نظاره‌گر باشم. اما این حســـرت، همیشه با من خواهد بود....

کـــربلا برای من، فراتر از یک مکان است. یک آرمان است، یک عشق است، یک امید است. امیدی که شاید روزی، این حســـرت به پایان برسد و من هم بتوانم در آن وادی مقدس، قدم بگذارم.

تا آن روز، دلتنگ کـــربلا خواهم ماند...

امسال هم، گویی تقدیر بر این است که حسرت به دل بمانم. دلم، آن شوری که پیش از سفر در آن برپا می‌شد را ندارد. می‌دانم که اگر بنا بود کــربلایی شوم، این دل بی‌قرارم، زودتر از هر چیز، مرا باخبر می‌کرد.

درست مثل سال ۹۴ ، امســال هم باید کوله ی سفری را ببندم که مســافر آن من نیستم...

کار هرسال من این است...⬇⬇⬇

https://atrekhak.blog.ir/post/karbalaye-man-gerehash-va-nemishavad  

سائل الزَّهرا♡
۰۶مهر

نمیدانم

بیقراری هایم برای دیدنت

تمام میشود؟؟؟

 

 

.

.

.

.

.

کربلا نرفته ام اما دلتنگ کربلایـم..

نمیدانم" دلتنگ "کلمه مناسبی برای کربلا نرفته هاست یا نه!

 

سائل الزَّهرا♡
۲۷آبان

    آقـــا دلمـــ  گرفته.....هوای گـــریه دارم  

امام رضا دخیلتم....

برس به دادم...

کــــــــربلا...

حســـــــرت...

حـــــــــــــــرم...

اَربَـعــــــــــــــــیـن...

پـــــای پـــــیــــــــاده...

بین الحــــــــــرمــــیـــــن...

یـا ابـا عبــــدالله الحــــــسین ع...

سائل الزَّهرا♡