๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

ســــــٱئڵ ګـۇې تۅٱم یٲزۿـــــــړٲ

๑°•عطـــــرخـــــاکــــ •°๑

*
*
م‍ ‍ا ز ن‍ ‍د ه ‍ ب‍ ‍ه ‍ آن‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه ‍ آر ا م ‍ ن‍ ‍گ‍ ‍ی‍ ‍ر ی‍ ‍م
م‍ ‍و ج‍ ‍ی‍ ‍م ک‍ ‍ه آس‍ ‍و د گ‍ ‍یِ م‍ ‍ا ع‍ ‍د م م‍ ‍ا س‍ ‍ت
.
.
.

آخرین نظرات

  • ۲۸ مرداد ۰۴، ۱۴:۵۱ - هو مورو :)))))

رانندگی

دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، ۰۱:۲۰ ق.ظ

 اردیبهشت ۱۴۰۰ ،بین مطالب پیش نویس پیداش کردم:))

⬇️⬇️

چندروز پیش با همسرم رفتیم بیرون یکم رانندگی تمرین کنم فرداش  آزمون شهری داشتم.رفتیم کمی از شهر بیرون ، یه منطقه خلوت و‌کم رفت وآمد. جامونو عوض کردیم، نشست کنارم و کامل چرخیده سمت من وتکیه داد به در ماشین و دستاشو بغل کرد و زل زده به من تا شروع کنم 😑

آقا ادم استرس میگیره خب! این چه ژستیه؟؟؟؟

بسم الله ...شروع کردیم به حرکت ...همون اول کاری هول میشم و یه پرش ریز میزنه ماشین ..

عصبانی میشه هاااا  ولی صداش درنمیاد عوضش ایندفعه برمیگرده وروبروشو نگاه میکنه:) 

(من با صدای بلند تپش قلب میگیرم و دیگه نمیتونم ادامه بدم) 

کمی میریم جلوتر و هرچه جلوترمیریم ناامیدتر میشه وهرچند دقیقه یکبار  دست میکشه روی صورتش و زمزمه میکنه لا اله الاالله و گوشزد میکنه که از تو راننده در نمیاد!و بعضی خصلتها تو خون آدمه و...

وی عادت داره با طعنه حرف بزنه تا تلنگری درمن ایجاد بشه ، ولی این حرفا بیشتر اذیتم میکنه تا اینکه درس بگیرم....گفتم بهش کاری به کارم نداشته باش، وگرنه کلاهمون میره توهم!!!

از گوشه ی چشم تصویر یه خون آشام میبینم که خیلی خودشو کنترل کرده!( خدایا منو ببخش  اگه بفهمه بهش گفتم خون آشام!)

یهو یه ترمز وحشتناک میگیرم که اگه کمربند نداشتیم قطعا تو شیشه بودیم:))

چشماش داشت از حدقه درمیومد!!هاج و واج!!!..عصبانی شد و زل زد تو چشمام چند دقیقه :))))) وبا ارامشی که معلوم بود قبل از طوفانه  گفت خودت بگو من الان چی بگم بهت؟؟این مربی چی به شما یاد میده؟؟؟؟میخواست ادامه بده وصداش بلندتربشه که باخودم گفتم (بهترین دفاع حمله ست:)) همونجا وسط خیابون پیاده شدم و گفتم دیگه نمیام...گفته بودم اذیتم نکن نه؟؟؟؟

ازشانس خوبش  هم خیابون خلوت بود ..چندبار بلند صدام کرد و توجه نکردم

مجبور شد پیاده بشه وبیاد دنبالم درحالی که هی میگفت، (گفتم برگرد ! )

__نمیام ...اصلا دوست ندارم رانندگی کنم! هشدار داده بودم بهت!!

باشه ببخشید ،اشتباه کردم..

__نمیخوام یادبگیرم، کیو باید ببینم؟؟؟

ببخشید دست خودم نبود!! بریم زشته یکی میبینه!!

_چیزی نمیگمو با عصبانیت برمیگردم سمت ماشین.اگه ادامه بدم کار به جاهای باریک کشیده میشه .

ازدستش ناراحت میشم وباحالت قهر برمیگردیم خونه تا صبح فردا

صبح هم باهمون حالت قهر میریم امتحان و من به خودم قول دادم که هرجوری شده باید قبول بشم تا روشو کم کنم و بگم که خنگ نیستم:)

و رفتم و امتحان دادم و همون بار اول قبول شدم..

منتظر تو ماشین نشسته بود منم رفتم نشستم تو ماشین ..قیافه گرفته بود برای من !!،ولی چشماش داشت میخندید، معلوم بود جلو خودشو گرفته نخنده.. قیافشو که دیدم نتونستم جلوی خندمو بگیرم و زدم زیر خنده... اونم فهمید قبول شدم وخندید وگفت دیدی لازمه خشونت؟ اگه دیروز عصبانی نمیشدم الان قبول نمیشدی!!( :هیچ جوره کوتاه نمیاد و حرف ،حرفه خودشه)

همیشه موقع تمرین حرص میخوره و نمیتونه با آرامش کنارم بشینه ..اصلا رو صندلی کنار راننده که میشینه شخصیتش عوض میشه:)) وطبق معمول دعوامون میشه و برمیگردیم:/ رانندگی یاد گرفتن من بیشتر شبیه دعوای خانوادگی بود تا آموزش :)))

آقایون چرا وقتی میخوان رانندگی یاد بدن احساس میکنن مامور ساواکن و هرچی عصبانیتر موثرتر!!!؟؟؟ اگه بجای من یه پسر نشسته بود ،قطعا کتک هم میخورد:))

۰۴/۰۵/۲۸
سائل الزَّهرا♡

نظرات  (۶)

۲۸ مرداد ۰۴ ، ۰۹:۰۰ ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد

واسه من اینجوری بود که آموزش هاشون خیلی با هم فرق داشت.

مثلا یه نمونه اش ترمز دستی کشیدن. هم مربی می گفت و هم توی کتاب نوشته بود باید دکمه ترمز دستی رو نگهداری ولی توی آموزش خونوادگی وقتی دکمه نگه می داشتم عصبییی که چرا نگه می داری... خوششون میاد خرررت صدا بده انگار :/

مبارکه قبولی تون. ان شاءالله هر جا خواستین برین با آرامش و سلامتی برین و برگردین🍃

پاسخ:
اوهوم
دقت کردین آموزش هیچکسو هم قبول ندارن؟ به من میگفت اگه عصبانیت منو تحمل کنی و بامن یادبگیری ، یه شوماخر تحویلت میدم:)


خیلی ممنونم عزیزم
سلامت باشین♡
۲۸ مرداد ۰۴ ، ۰۹:۴۵ 💕 پسر خوب 💕

سلام

من قبل از دانشگاه رفتم آموزشگاه، معاینه چشم رفتم و دوتا امتحان داشتیم، یه آزمون خود آموزشگاه میگرفت و یه آزمون هم افسر، یه آزمون کتبی رو که خود آموزشگاه گرفت رو قبول شدم و رفتم دانشگاه، بعد یه ترم دوباره برگشتم و امتحان کتبی رو چون هیچی نمیدونستم یبار رد شدم، سری دوم قبول شدم و مستقیم رفتیم امتحان عملی افسر، با اینکه از آموزشم چند ماه گذشته بود اما سری اول قبول شدم، همین الانم افتخارات زیادی در رانندگی دارم، خخخخ

البته وحشتناک و تند نمیرم...

پاسخ:
سلام
بله برای منم دوتا امتحان بود یکی افسر دومی همسر:)
من هردوامتحان کتبی و شهری رو همون اول قبول شدم ولی کیه قبول کنه
اینکه میگن رانندگی تو خون پسراس ،اونجا یه آقابود که بار نهمش بود میومد امتحان بازم قبول نشد. ومن اینو پیراهن عثمان کرده بودم:)


امیدوارم در تمام عرصه های زندگی موفق و سربلند باشین
۲۸ مرداد ۰۴ ، ۱۱:۵۸ 💕 پسر خوب 💕

بله

حتما کارتون درست بوده، وگرنه بی دلیل کسی بار اول قبول نمیشه

ممنونم

همچنین شما

پاسخ:
شاید :)


مچکرم
برقرار باشید

من اوایل که با همسرم می‌نشستم تمرین کنم یه بار نزدیک بود دور یه میدون کنترل ماشین رو از دست بدم. همسرم عصبانی شدن، من ناراحت شده بودم که چرا عصبانی شدی! ایشون میگفتن پس چکار کنم؟ بگم چپ کن بخندیم؟ :))

پاسخ:
😄
واقعا این حجم از عصبانیت لازمه ؟؟ 
طبیعیه که هرکس بخواد چیزی یاد بگیره طول میکشه تا جاافتاده بشه
خودشون هرروز چندساعت رانندگی میکنن ،معلومه حرفه ای میشن.


دفعه بعد همونجا وسط میدون ماشین را به قصد قهر ترک کنید:))

(مزاح بود)

:))

من بهشون می‌گفتم بیا بشین پشت چرخ خیاطی ببینم با مرتبه اول میتونی بدون غلط برونی بعد منو دعوا کن :))

پاسخ:
چه جالب دقیقا منم همینو گفتم:))
رفت نشست پشت چرخ گفت بیا کاری نداره که پاشو گذاشت رو پدال سرعتشو نتونست کنترل کنه سوزن شکست ، منم زدم پس کلش گفتم من عصبانی نمیشمااا ...کتک میزنم:))

:)))))

پاسخ:
♡ ^_^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی