💠🔷🔹🔹 بیچاره، بنی آدم🔹🔹🔷💠
امام زین العابدین علیه السلام درکلماتی دلنشین می فرماید:
مسکین ابن آدم، له فى کلّ یوم ثلاث مصائب لا یعتبر بواحدة منهنّ.
🔸🔸حضرت امام زین العابدین علیه السّلام فرمود:
بیچاره فرزند آدم براى او در هر روزى سه مصیبت است که به هیچ یک از آنها عبرت نمىگیرد، و اگر عبرت بگیرد سهل و آسان شود بر وى امر دنیا.
1⃣امّا مصیبت اوّل: کم شدن هر روز است از عمر او. همانا اگر در مال او نقصان پدید آید مغموم شود با آن که جاى درهم رفته درهمى مىآید و عمر را چیزى بر نمىگرداند.
2⃣مصیبت دوّم: استیفاء روزى او است، پس هرگاه حلال باشد حساب از او کشند، و اگر حرام باشد او را عقاب کنند.
3⃣مصیبت سوّم: از این بزرگتر است. پرسیدند چیست؟ فرمود: هیچ روزى را شب نمىکند مگر این که به آخرت یک منزل نزدیک مىشود لکن نمىداند که به بهشت وارد مىشود یا به دوزخ.
بحارالانوار
وقتی کودکی متولد می شود اگر او را در زندان کوچکی بزرگ کنیم ، دنیای او به همین زندان ختم می شود ، با در و دیوار آن انس می گیرد و تمام دنیای او همین حصار کوچک است و چه بسا که به این دنیای کوچک چنان عشق و علاقه ای پیدا می کند که دوست ندارد به بیرون حصار قدم بگذارد و حتی فکر رفتن آن طرف او را ناراحت می کند زیرا شناختی از بیرون حصار ندارد .
حال اگر این کودک در سن 18 سالگی بتواند یک آجر از دنیای کوچک و تنگ و تاریک خود را بردارد و آن طرف را ببیند تازه متوجه می شود که چه دنیای بزرگتر و بهتری در انتظار اوست بنابراین دیگر از پا نمی نشیند و تلاش می کند تا خود را از این حصار نجات دهد .
خود شناسی یعنی همین از حصار کوچک تن گذشتن و رسیدن به دنیای حقیقی اگر ما بتوانیم قسمت کوچکی از دنیای ماورایی را با استفاده از خود شناسی و خدا شناسی درک کنیم دیگر دلمان به این دنیا بند نمی شود و مدام هوای عالم بالا را می کند و بالطبع برای رسیدن به آن دنیا و درک لذت های آن تلاش می کند . مثل کسی که از شوق سفری که در پیش دارد از مدت ها قبل تدارک آن را می بیند و هر لحظه که به زمان مسافرت نزدیکتر می شود شاداب تر می گردد …
مثل شهداء؛ که از خود گذشتند و به معبود رسیدند
"من عرف نفسه فقد عرف ربه "
عزاداریهاتون قبول ان شاالله
التماس دعای مخصوص
یاعلی
دلخسته خــدا خــدا میکردم یک ماه برای تو دعا میکردم
هر جمعه ی ماه رمضانی که گذشت تا وقت اذان تو را صدا میکردم
سی روز به عشق دیدنت آقاجان من روزه ی خود به اشک وا میکردم
در هرشب قدر وقت احیاء ارباب بایاد شما یاد وصفا میکردم
ای کاش نماز عید فطرِ خود را در پشت سر تو اقتدا میکردم
افسوس چنین نشد ومن فهمیدم یک ماه برای خود دعا میکردم
رمضـــان هم سپری شد خبری از تو نشد
سهم ما خون جگری شد خبری از تو نشد
الهی ماه رمضون هم گذشت ومن از خودم نگذشتم،تو از من بگذر
دلم نمیاد دلنوشته وداع را بنویسم،هروقت هم که بهش فکر میکردم،باخودم میگفتم خب حالا وقت دارم.برای خداحافظی زوده، کو تا ماه رمضون تموم بشه، ولی خب مثل اینکه وقتشه...ولی...
من به این مهمونی عادت کرده بودم..دلم گرفته......عجب سفره ای بین ما بود.عجب برکتی داشت...
تا چشم بهم گذاشتیم تموم شد! دیگه لحظه لحظه ی وداعه...دوست دارم سرم رو بزارم کنار این سفره ی خدا،ویه دل سیر به حال خودم گریه کنم...آخه من که جایی رو ندارم برم.دلم خوش بود به این ماه...
پر از بغضم...
نکنه مهمانی آخرم باشه؟!...
میروی و دل من سنگ شود
رمضــان یـک خبــر از یار بــده
بر دلـــم مــژده ی دلــدار بــده
به نام خدا
بدان!خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازۀ درخواست داده و اجابت آن را به عهده گرفته است.تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند، درخواست رحمت کنی تا ببخشاید.درصورت ارتکاب گناه درِ توبه را مسدود نکرده است.در کیفر تو شتاب نداشته و در توبه و بازگشت، برتو عیب نگرفته است.
در آنجا که رسوایی سزاوار توست ،رسوا نساخته.هر گناه تو را یکی، و هر نیکی تو را ده به حساب آورده، وراه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است.
هرگاه او را بخوانی،ندایت را میشنود. وچون با او راز دل گویی، راز تو را می داند،پس حاجت خود را با او بگوی ، وآنچه در دل داری نزد او باز گوی، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن،تا غم های تو را برطرف کند و در مشکلات تو را یاری رساند.و از گنجینه های رحمت او چیزهایی را درخواست کن که جز او کسی نمیتواند عطا کند،
مانند عمر بیشتر ؛ تندرستی بدن ؛ و گشایش در روزی.سپس ،خداوندکلید های گنجینه های خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد.پس هرگاه اراده کردی ،میتوانی با دعا، درهای نعمت خدا را بگشایی، تا باران رحمت الهی بر تو ببارد.
ای دل بسوز تا شب احیا نیامده تقـــدیر مـــا هنوز به دنیا نیامده
فرقی نکرده ایم زِ اَحیای سال پیش توبه چـرا ســـراغ دل مـــا نیامده
گویی به گــوش عده ای از مـــا هنوز هم هل من معین غربت آقـــــــا نیامده
آری برای بنده شدن وقت کــم است ای دل بســـوز تا شب احیا نیامده
اللـــ___ــــهــم عَجِـــــ___ـــــل لِوَلیـــــ___ـــــکـــــ الــــ___ـــفرَج