نذری
امسال محرم برام مثل هرسال نبود
حسی داشتم که گویی امام حسین (ع) منو به مجلس خودش راه نمیداد.اینو شب عاشورا فهمیدم که گره افتاده بود تو کارهام و هیچی نفهمیدم از اون شب...
یه تلنگری بود برام تابه خودم بیام
ته دلم یه بغض سنگینی نشسته... ولی نمیشکنه!
همونجا، جاخشک کرده وسنگینیشو به رخ دلم میکشه
تو دلم هزاربار داد زدم و گریه کردم وشکستم ، ولی جسمم ساکته وچشمم خشک شده و به یه نقطه خیره !
تو راه پاکی زدم به خاکی...
.
.
بگذریم :)
.
.
روز عاشورا، با صحنهای مواجه شدم که ذهنمو درگیر کرد.
یه خانوم حدودا همسن و سال خودم، با موهایی بلند و اتوکشیده که تا کمر رها شده بود، مشغول پخش نذری بود. اما نذریاش!
هرچیزی به ذهنم خطور کرد الا این حرکت:)
کش موهایی که به تکهای کاغذ کاهی بسته شده بود ،که روش آدرس مغازه و پیج کاریش رو تبلیغ میکرد.
شاید این صحنه برای شما آشنا باشه، اما برای من تازگی داشت
خدا خدا میکردم که این حرکت فراگیر نشه.
تا اینکه امروز، در اینستاگرام ، با تصویری مشابه روبرو شدم. خانومی با مانتویی که قدش اندکی پایینتر از زانو بود و پاچههایی بالا زده، پاهایی عریان، مشغول پخش عطر بود. عطری که روی اون هم ، نشانی از صفحه و مغازه ش خودنمایی میکرد.
شاید قبلنا هم بود تبلیغ
نمیدونم
زیاد مهم نیست:)
من ازاینکه این قشرهم امام حسینی ان خیلی خوشحالم.ولی بازم نمیتونم نظر خاصی بدم که آیا کارشون درسته یانه!
نمیشد حداقل در حین انجام این عمل ارزشمند، اندکی حرمت صاحب این روز رو نگه داشت؟
فقط یه سوال بود :)
شاید من اشتباه میکنم
منم وقتی این چیز ها رو می بینم فقط سعی می کنم جز دیدن نباشه. یعنی اجازه نمی دم ذهنم حرفی رو پر رنگ کنه.
با اون بخش حرمت نگه داشتن هم به شدددت موافقم. هر کی هستی، هر چی هستی... این ایام رو رعایت کن.
زیارت کربلا روزی تون ان شاءالله. 🍃