بالاخره منم میام کربلا
اونوقت برات تعریف میکنم که هرسال اربعین چطوری میگذشت برام :`)
بالاخره منم میام کربلا
اونوقت برات تعریف میکنم که هرسال اربعین چطوری میگذشت برام :`)
بازم اربعین.. و من هنوز اینجام، پشت این دیوارِ حسرت.. نمیدونم چطور بگم، ولی قلبم داره از جا کنده میشه. این همه سال گذشت، من هر بار گفتم سال دیگه حتما میطلبه..
نمیدونم اون چیه که مانع اومدنم شده!...فکرش داره داغونم میکنه ومن به هیچ نتیجه ای نرسیدم...
تقصیر منم هست، کم گذاشتم ...بخدا که کم گذاشتم...من مدیون دلمم...میدونید! من عادت ندارمچیزی رو به زور بگیرم.یا بدون دعوت تاحالا جایی نرفتم ،میگم شاید طرف راضی نباشه اصلا! چرا مجبور کنم طرفو...؟؟؟
میگم نکنه باید مثل حضرت یعقوب اسماعیلمو قربانی کنم؟ یعنی باید چیکار کنم؟؟
میگم که خودمونیم، اگه امسال خدایی نکرده آخرین اربعینمون باشه من جواب دلمو چی بدم؟
وضعیت منطقه که اصلا مشخص نیست !ماکه ازفردای خودمون خبر نداریم...مثل دوران کرونا زبانم لال، اگهراه کربلا بسته بشه چی؟
اگه اینطور باشه، من چطوری این رو به دلم حالی کنم؟
من اصلا دنبال ثوابش نیستم...میخوام فقط دلم آروم بشه..
بقول مداح ( حیفه آدم بمیره تو حسرت کربلا...)
قربونت برمآقا،خبر داری سنم داره میره بالا؟
اصلا خبر داری منم هستم؟؟؟؟؟ میبینی منو؟؟
دوران مدرسه توکلاس بعضی معلما با بعضی بچه ها خیلی صمیمی بودن، همش بااونا حرف میزدن و هرچی می شد به اونامیگفتن وحتی شوخی میکردن باهاشون...من اینقدر خجالتی بودم درعین حال بچه زرنگ کلاس، ولی هیچ وقت نتونستم یکاری کنم که بامنم همونطور رفتار کنن نشد به چشمشون بیام، حتی با نمره های بالا.....حالا که نمره هام پایینه !!چرا هرکاری میکنم به چشمت نمیام؟؟؟
.
.
.پن: ببخشید که متن آشفته ست!هذیون میگم ...منو تا اربعین تحمل کنید.
خوب میشم
کــــربلا....
اسمش که میآید، دلـــم پر میکشد.
نه به سوی گنبد و بارگاه، که به سوی یک حسرت عمیق.
حسرت قدم نگذاشتن در آن خـــاک،
حسرت ندیدن آن شکوه،
حسرت نشنیدن آن نواها...
سالهاست که کـــربلا برایم یک رویاست.
رویایی که هر بار دست دراز میکنم تا لمسش کنم، دورتر و دورتر میشود.
هر بار که کاروانها راهی میشوند، دلم میشکند.
دل، بیقرار است و چشم، بارانی ...
جاماندهام از قافلهی عشقی که هر سال، دلها را به سوی خود میخواند.
قصهی کـــربلا را شنیدهام، قصهی دلدادگی و ایثار را. اما افسوس، هنوز پایم به آن سرزمین نرسیده است.
میدانم... میدانم که شاید هرگز قسمت نشود. شاید تقدیر من این است که از دور، نظارهگر باشم. اما این حســـرت، همیشه با من خواهد بود....
کـــربلا برای من، فراتر از یک مکان است. یک آرمان است، یک عشق است، یک امید است. امیدی که شاید روزی، این حســـرت به پایان برسد و من هم بتوانم در آن وادی مقدس، قدم بگذارم.
تا آن روز، دلتنگ کـــربلا خواهم ماند...
امسال هم، گویی تقدیر بر این است که حسرت به دل بمانم. دلم، آن شوری که پیش از سفر در آن برپا میشد را ندارد. میدانم که اگر بنا بود کــربلایی شوم، این دل بیقرارم، زودتر از هر چیز، مرا باخبر میکرد.
درست مثل سال ۹۴ ، امســال هم باید کوله ی سفری را ببندم که مســافر آن من نیستم...
کار هرسال من این است...⬇⬇⬇
https://atrekhak.blog.ir/post/karbalaye-man-gerehash-va-nemishavad
امسال محرم برام مثل هرسال نبود
حسی داشتم که گویی امام حسین (ع) منو به مجلس خودش راه نمیداد.اینو شب عاشورا فهمیدم که گره افتاده بود تو کارهام و هیچی نفهمیدم از اون شب...
یه تلنگری بود برام تابه خودم بیام
ته دلم یه بغض سنگینی نشسته... ولی نمیشکنه!
همونجا، جاخشک کرده وسنگینیشو به رخ دلم میکشه
تو دلم هزاربار داد زدم و گریه کردم وشکستم ، ولی جسمم ساکته وچشمم خشک شده و به یه نقطه خیره !
تو راه پاکی زدم به خاکی...
.
.
بگذریم :)
.
.
روز عاشورا، با صحنهای مواجه شدم که ذهنمو درگیر کرد.
یه خانوم حدودا همسن و سال خودم، با موهایی بلند و اتوکشیده که تا کمر رها شده بود، مشغول پخش نذری بود. اما نذریاش!
هرچیزی به ذهنم خطور کرد الا این حرکت:)
کش موهایی که به تکهای کاغذ کاهی بسته شده بود ،که روش آدرس مغازه و پیج کاریش رو تبلیغ میکرد.
شاید این صحنه برای شما آشنا باشه، اما برای من تازگی داشت
خدا خدا میکردم که این حرکت فراگیر نشه.
تا اینکه امروز، در اینستاگرام ، با تصویری مشابه روبرو شدم. خانومی با مانتویی که قدش اندکی پایینتر از زانو بود و پاچههایی بالا زده، پاهایی عریان، مشغول پخش عطر بود. عطری که روی اون هم ، نشانی از صفحه و مغازه ش خودنمایی میکرد.
شاید قبلنا هم بود تبلیغ
نمیدونم
زیاد مهم نیست:)
من ازاینکه این قشرهم امام حسینی ان خیلی خوشحالم.ولی بازم نمیتونم نظر خاصی بدم که آیا کارشون درسته یانه!
نمیشد حداقل در حین انجام این عمل ارزشمند، اندکی حرمت صاحب این روز رو نگه داشت؟
فقط یه سوال بود :)
شاید من اشتباه میکنم
نمیدانم
بیقراری هایم برای دیدنت
تمام میشود؟؟؟
.
.
.
.
.
کربلا نرفته ام اما دلتنگ کربلایـم..
نمیدانم" دلتنگ "کلمه مناسبی برای کربلا نرفته هاست یا نه!
ابتدا در مورد قمه زنی:
آنچه که یقین است قمه زنی نهایت قدمت تاریخی که میشه براش متصور بود برمی گرده به دوره قزلباش های شاه عباس صفوی
دوم:هستند فقهایی که قمه زنی رو
مستحب؛بلا اشکال و یا مباح می دانند؛حتی مرحوم امام ره در مورد حرمت قمه زنی فتوایی صادر نکردند.
خداروشکر محرمتو ،دیدم دوباره آقاجون
السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)
السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده
(یاصاحب الزمان آجرک الله)
فرا رسیدن ایام حزن واندوه سالار شهیدان امام حسین(ع)را بر عاشقان حسینی تسلیت عرض میکنم
مارو از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید
یاعلے
عزاداریهاتون قبول ان شاالله
التماس دعای مخصوص
یاعلی